بازگشت

این نوشته شاید اولین قدم باشد برای اینکه دوباره نوشتن را شروع کنم. مدت زیادی است که دارم سعی می‌کنم این کار را انجام بدهم ولی هربار آنقدر فکر می‌کنم و آنقدر جمله‌ها را بالا و پایین می‌کنم که از نوشتن پشیمان می‌شوم.

اصلا چه کسی قرار است این را بخواند؟

نهایتا چندصد کلمه اراجیف ‌می‌نویسی دیگر! اینکه غصه ندارد.

تو نویسنده نیستی! به کاری بپرداز که مهارتش را داری. این چیزها نان و آب نمی‌شود.

اینها همه حرف‌هایی است که موقع تلاش برای نوشتن به خودم می‌گویم. شاید همه‌شان درست باشند؛ شاید هم نباشند؛ ولی فکر می‌کنم آدم برای اینکه کاری انجام بدهد نیاز نیست به کسی بدهکار باشد یا حتی به خودش. همین که اراده‌‌ یا علاقه‌ای برای آن کار وجود داشته‌باشد کافی است.


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *